چه شما آن را halving (هاوینگ یا نصف شدن پاداش بلاک) یا halvening بدانید؛ یکی از معدود چیزهایی که می توانیم در حوزه کریپتو از آن اطمینان داشته باشیم این است که بحث و گفتگو پیرامون پاداش استخراج بیت کوین طی شش ماه آینده شدت می گیرد. چرا؟ زیرا هاوینگ قبلی باعث حرکت گاوی (صعودی) قیمت شد و چه کسی در بازار کریپتو حرکت گاوی را دوست ندارد؟
بسیاری باور دارند که هاوینگ بعدی تاثیری مشابه خواهد داشت و این نگاه تنها به دلیل اینکه تاریخ خود را تکرار می کند نیست بلکه الگو ها نیز از این نظریه حمایت می کنند. اما اگر انتظار حرکت گاوی وجود دارد چرا تا به حال اتفاق نیافتاده است؟ چرا هاوینگ تاکنون روی قیمت تاثیر نداشته است؟
در ابتدا به بررسی این می پردازیم که هاوینگ چیست و چرا اتفاق می افتد. پروتکل بیت کوین برای کنترل تورم با سقف 21 میلیون بیت کوین برنامه ریزی شد که بیت کوین های جدید با ریتم تدریجی و کنترل شده به عنوان پاداش پردازنده های شبکه (ماینرها) وارد سیستم می شوند. میزان تولید آنها نیز در هر چهار سال نصف می شود و این موضوع با بالا رفتن سختی شبکه ارتباط مستقیم دارد.
در 28 نوامبر 2012، پاداش اولیه ی 50 بیت کوین جدید به 25 نصف شد و از 9 جولای 2016 ماینر ها برای پردازش هر بلاک 12/5 بیت کوین دریافت می کنند. هاوینگ بعدی که پس از آن پاداش شبکه 6/25 بیت کوین برای هر بلاک خواهد بود در ماه مه 2020 اتفاق می افتد.
نمودار فوق نشان می دهد که قیمت (که با خط آبی روشن نشان داده شده است) قبل از هر یک از هاوینگ های قبلی افزایش داشته و تا مدتی ادامه دارد. با این حال مجموعه داده ها محدود است زیرا بازار تنها دو مورد از این رویداد را تجربه کرده است؛ اما می توان فرض کرد که این الگو تکرار خواهد شد. در اینجا مبحثی با نام تحلیل هایفاندامنتال عرضه/تقاضا وارد می شود که به آن خواهیم پرداخت.
Tuur Demeester سرمایه گذار و تحلیلگر بیت کوین خاطرنشان کرد که برای حفظ قیمت بیت کوین تا بیش از 8000 دلار تا هاوینگ بعدی، باید 2/9 میلیارد دلار سرمایه به بازار وارد شود تا تأثیر بیت کوین های جدیدی که وارد سیستم می شوند را جبران کند. حتی با فرض اینکه رشد سرمایه گذاری ثابت می ماند، کاهش فشار فروش پس از هاوینگ (با کاهش تعداد کوین های جدید که به بازار می آیند) منجر به افزایش قیمت می شود.
یک تریدر با نام مستعار Plan B یک قدم جلوتر رفته و از نسبت انباشت به جریان (S2F) که موجودی فعلی را بر اساس تولید سالانه جدا می کند استفاده کرده تا مدلی ایجاد کند که با احتساب حرکت های قبلی قیمت و با استفاده از طلا و نقره به عنوان معیار؛ قیمت بیت کوین را پیش بینی کند. این مدل قیمت بیت کوین را پس از هاوینگ بعدی تقریباً 60000 دلار پیش بینی می کند (خط سیاه در نمودار بالا).
گرچه این مدل، منتقدان خودش را دارد اما تحت آزمایش دقیق قرار گرفته است و به نظر می رسد که این بازگشت به گذشته ادامه دارد. همچنین این حس را دارد که کاهش عرضه باید ارزش را افزایش دهد. بنابراین چرا قیمت به سطح بالا نمی رسد؟ اینجاست که روایت وارد می شود.
از نظر تکنیکال کاران هاوینگ یک رویداد “فاندامنتال” نیست چرا که از نظر سرمایه گذاری سنتی یک محرک ارزشی محسوب نمی شود. مفهوم “فاندامنتال” در تحلیل یک دارایی به ویژگیهای متغیر و در عین حال قابل اندازه گیری اشاره می کند که موجب تحریک ارزش می شود مانند سود، اندازه بازار، اخبار مربوطه و…. . با این نگاه کمیاب شدن بیت کوین که از قبل برنامه ریزی شده فاندامنتال نیست بلکه یک واقعیت است.
می توانیم امیدوار باشیم که خود حقایق برای تفسیر باز نیستند اما تأثیر آنها تقریبا همیشه وجود دارد. هیچ کس در اینکه که هاوینگ رخ می دهد شک ندارد اما روایت پیرامون آن هنوز مشخص نیست.
اول اینکه برخی استدلال می کنند که در حال حاضر هاوینگ روی قیمت تاثیر گذاشته است. اوایل امسال از 3300 دلار به 12000 دلار رسید که به همین دلیل هاوینگ بوده است. این بحث از نظر توزیع اطلاعات نسبتا کارآمد است، بنابراین سرمایه گذاران باهوش می توانند تعدیل عرضه را در مدلهای خود گنجانده و بر این اساس موضع بگیرند.
دوم اینکه مدل ها با هم جور می شوند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. ایستم بیت کوین امروزه بسیار متفاوت از هاوینگ قبلی است: چهار سال پیش، بازارهای اوراق مشتقه کریپتو در مراحل ابتدایی خود بودند، درگیری سازمانی کم تر بود و چارچوبهای ارزش گذاری عملا وجود نداشتند. بی دلیل نیست که سرمایه گذاران باور دارند “این بار فرق می کند.”
برخی از بزرگان این صنعت می گویند، اگر هاوینگ درآمد ماینر بیت کوین را کاهش دهد و بسیاری از ماینر های کوچک را از بازار بیرون کند، می تواند تبعات منفی داشته باشد. درست است این می تواند با افزایش قیمت جبران شود اما اگر این نتیجه متناسب نباشد، افزایش تمرکز شبکه می تواند در مبحث امنیت نگرانی هایی ایجاد کند.
همچنین در بازارهای سنتی قیمت به ندرت تابع عرضه است. بیشتر تحت تاثیر تقاضا است که مدل S2F آن را در نظر نمی گیرد. در صورت عدم وجود مورد استفاده فاندامنتال و گسترده تقاضا در بازارهای کریپتو روایت محور است.
با این حال در منطق بازگشتی تقاضا می تواند تحت تأثیر روایت هاوینگ قرار گیرد. انتظار گسترده ای مبنی بر تاثیرگذاری هاوینگ بر قیمت می تواند تقاضای خرید بیت کوین را به عنوان یک دارایی مستعد سرمایه گذاری، تحریک کند و این موضوع بر قیمت آن تأثیر می گذارد و به ویژه به عنوان سرمایه گذاران جدید که با الگوی تاریخی جذب این بازار شده اند، وارد این بخش می شوند.
اینجا یک ریسک نامتقارن وارد می شود: شانس اینکه مدل ها اشتباه باشند و من همه چیز را از دست دهم تأثیر کمتری روی سبد من خواهد گذاشت تا اینکه مدل ها درست باشند و من 500 درصد بازده داشته باشم. بنابراین حتی اگر مدل های موجود سعی در نوشتن اصول سرمایه گذاری سنتی دارند بدان معنی نیست که ما شاهد افزایش قیمت نخواهیم بود.
اگر این اتفاق بیفتد؛ الگوی مدلهای مبتنی بر عرضه درست بوده اند. حال می توانیم به چرخه گیج کننده تأثیر روایت بر قیمت پایان دهیم. با این وجود در ماه های آینده این تنها ویژگی گیج کننده بازارهای کریپتو نخواهد بود. همهمه های راجع به ورود بیت کوین به اقتصاد کلان نیز آن را برجسته می کند که به وقت خود علاقه سرمایه گذاران را بیشتر می کند. اگر این مساله منجر به ورود بیشتر سرمایه گذار در زمان کاهش عرضه شود، نمودارهایی که حرکت پس از هاوینگ را پیش بینی می کنند درست از آب در می آیند.
بسیاری از موارد بیرون از مبحث نیز وجود دارد که می توانند بر قیمت بیت کوین تاثیر بگذارند. به هر حال نمی توان انکار کرد که ظهور مدل های پیش بینی گامی مثبت است که به درک پویایی بازار و نقش بیت کوین در یک بازار مالی وسیع تر کمک خواهد کرد. بدون شک سرمایه گذاران ماهر از اینها استقبال می کنند و فرضیات اساسی را با مقداری شکاکیت در سیستم کاری خود قرار خواهند داد.